انجمن مردمی پاریزه رانی ژینگه بانه ( پاژین ) تاسیس 1378

پاژین

انجمن مردمی پاریزه رانی ژینگه بانه ( پاژین ) تاسیس 1378

آیا می دانستید : وجود پوشش گیاهی به منزله ذخیره آب در کوهستان و منابع زیرزمینی منطقه بوده و از این طریق طبیعتی با نشاط و زیبا خواهیم داشت.

اخلاق و محیط زیست

   به قول فیلسوفان پسامدرن، “همه چیز تقصیر مدرنیته است!”. 

    به هر جای طبیعت سری می‌زنید، امکان ندارد که آلودگی و زباله چشمان شما را آزار ندهد؛ از شمال سبز کشور گرفته تا بیابان‌های گرم یزد و کرمان، از دشت‌های مریوان تا کوه‌های بینالود خراسان. درختان قطع‌شده و نیمه‌سوخته، ظروف یک‌بارمصرف، کیسه‌های زرد و قرمز چیپس و پُفک، بطری‌های نوشابه، روغن سوختۀ خودروها و هزاران زبالۀ دیگر همه جا را سخت آزرده‌است. از هوای آلودۀ شهرها دیگر نمی‌گویم که خود حدیث جان‌گدازی است.

     این همه آلودگی در کمتر از چند دهه چنان به وجود آمده که روزی با پدر به رودخانۀ کرج می‌رفتم، اما اکنون اثری از آن نیست که من هم فرزندانم را به آنجا ببرم. کاملاً از بین رفته، گویی که هیچ‌گاه رودخانه‌ای آن‌جا نبوده‌است.

      به قول فیلسوفان پسامدرن، “همه چیز تقصیر مدرنیته است!”.  اگر همه چیز تقصیر مدرنیته است و این خوی درندۀ تکنولوژی روزگارمان را سیاه کرده و حیوانات را برای تماشا خشک کرده و جنگل‌ها را پارک کرده، پس اخلاق و وجدان بشری تکلیفش چیست؟ آیا ماهیت انسانی هم تغییر کرده؟ و ما هم دیگر انسان‌های گذشته که طبیعت همراه و هم‌آغوش او بود، نیستیم؟

به نظر می‌رسد انسان دنیای مدرن چنان از خود دور افتاده که فراموش کرده که اخلاق همیشه با او بوده و انسان بدون اخلاق، انسان نیست و طبیعت بدون انسان نیز طبیعت نیست. جنگی دوجانبه که بازنده از قبل مشخص است.

دنیای امروز ما بر لبۀ پرتگاه بحران زیست‌محیطی قرار دارد؛ به گونه‌ای که با گسترش تکنولوژی و محصولات آن کوچک‌ترین لغزش، فاجعه‌ای به بار می‌آورد که جبران آن بسیار دشوار است. فن‌آوری به انسان چنان قدرتی ویرانگر داده‌است که می‌تواند در مقیاس گستردۀ یک قاره و حتا در سطح زمین، محیط زیست را تخریب کند. ما از ظرفیت تحمل زمین فراتر رفته‌ایم و محیط زیست‌مان را چنان مورد آماج تهاجم قرار داده‌ایم که با شروع سدۀ حاضر تخریب محیط زیست از جدی‌ترین چالش‌های پیش روی ماست.

     امروزه بسیاری از افراد مختلف، از حقوقدانان، عالمان دینی و فیلسوفان گرفته تا نگهبانان محیط زیست و علاقه‌مندان به طبیعت، سعی کرده‌اند فراخور توان و تلاش‌شان از محیط زیست نگهداری کنند. این فعالیت‌ها در سطح بین‌المللی، دولتی و تشکل‌های مردمی و مراکز دانشگاهی است. صدور اعلامیه‌ها و منشورها نظیر “منشور زمین” در سال ۱۹۹۲ در ریودوژانیرو، عقد پیمان‌هایی نظیر “پیمان کاهش گازهای گلخانه‌ای کیوتو” و یا برگزاری گردهم‌آیی “نشست سران جهان و رهبران ادیان در مقر سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۰” از جملۀ این فعالیت‌هاست.

اما از سوی دیگر برای رفع مشکل محیط زیست برخی معتقدند ریشۀ اصلی بحران‌های زیست‌محیطی در نوع جهان‌بینی ماست. به بیان دیگر مشکل معرفت‌شناسی است. از این رو، در این دیدگاه جدید علاوه بر عوامل فنی و تکنولوژیکی، وجهی فلسفی و دینی را نیز باید در نظر گرفت. در نتیجه اخلاق کمتر مورد توجه قرار گرفته شده و این عده معتقدند تمام فعالیت‌های گستردۀ بین‌المللی، آموزه‌های معنوی و دینی و الزامات حقوقی بدون پشتوانۀ اخلاقی و آموزش‌های اخلاق زیست‌محیطی بی‌ثمر است. بر این اساس واقعیتی آشکار می‌شود که فرد خود را به صورت داوطلبانه ملزم به حفاظت از محیط زیست می‌داند.

در اخلاق زیست‌محیطی، نوع ارزش‌گذاری انسان به طبیعت و اجزاء آن و همچنین، معیارهای ارزشی در تعیین نوع تعامل انسان با طبیعت، مهم هستند و این موضوعات به روشنی به مباحث نگرشی و هنجاری مرتبط می‌شوند.

آفت دیدگاه‌های اخلاق زیست‌محیطی همواره نگاه مادی و عملگراست. این ایده محیط زیست را به مثابه کالائی بی‌هویت و محصولی بی‌ارزش می‌داند که به‌راحتی فرد می‌تواند زمین خود را ناپاک و جنگل‌ها را پر از زباله و رودخانه‌ها را آلوده کند. بر این اساس صاحب‌نظران اخلاقی که رابطۀ دوجانبۀ انسان و زمین و جانوران و گیاهان را تنظیم می‌کنند، معتقدند که ماهیت امر “حفاظت” از یک فعالیت پیچیدۀ انسانی ناشی می‌شود که مستلزم فهمیدن دین، فرهنگ، باور، نیازها و موقعیت‌های مختلف انسانی است. از این رو، اخلاق می‌باید نوع رفتار انسان با طبیعت را در هر زمان و مکان مشخص کند.

دکتر داریوش فرهود از حامیان و طراحان نخستین پروژۀ اخلاق زیست‌محیطی در ایران است. وی معتقد است، اخلاق زیستی در حال حاضر به یک مجموعۀ بسیار مفصل و طولانی تبدیل شده، یعنی هر گونه حیات روی کرۀ‌ زمین که به زیست مربوط می‌شود، اخلاق زیستی به شمار می‌آید.

دکتر فرهود، که در سال ۱۹۷۲ از دانشگاه ماینس آلمان دکترای علوم طبیعی در ژنتیک انسانی و انسان‌شناسی گرفته، می‌گوید: “ما معمولاً مردمی هستیم که تا به مشکلی برنخوریم، آن را حل نمی‌کنیم: چو فردا شود فکر فردا کنیم. ما زمانی دوست طبیعت بودیم و در امکانات آن زندگی می‌کردیم. اما الآن تکنولوژی این را تغییر داده و طبیعت را برای خود در حال تغییر دادن هستیم. برای زنده‌ ماندن و سودجویی محیط زیست خودمان در جدالیم، هرچند که این جدال مخرب باشد. با وجود این که خود بشر هم صدمه می‌بیند، مثل پخش شدن گازهای اکسید دوکربن در هوا و ضعیف شدن لایۀ‌ اوزون، همچنان منفعل عمل می‌کنیم.

دکتر فرهود که عضو کمیته‌های ملی “اخلاق در علوم و فن‌آوری” و “اخلاق زیستی” کمیسیون ملی یونسکو در ایران است، با ابراز دلخوری از وضعیت موجود معتقد است: آموزش اخلاق مسئلۀ‌ بسیار مهمی است. این آموزش با آنچه در دانشگاه‌ها آموزش داده می‌شود تفاوت دارد. آموزش نباید به صورت کارتون یا لطیفه و وسیلۀ خنداندن مردم باشد. باید به صورت خیلی جدی با مردم صحبت شود و تبعات آن را به مردم هشدار دهند. ما در مورد آموزش اخلاق بی‌نهایت ضعیف عمل می‌کنیم”.

شاید در پاسخ به این نظر که “چو فردا شود فکر فردا کنیم”، بتوان گفت که “چو فردا شود، فکر فردا چه سود؟!”

نوشته شده توسط جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۳ 2,526 بازدید
دسته : فلسفی و اجتماعی
https://www.pajinngo.ir/?p=1973