مصاحبه پاژین با دکتر هدایت غضنفری
مصاحبه:
جناب آقای دکتر هدایت غضنفری
عضو هیات علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه کردستان
با سلام
احتراما بدینوسیله از شما خواهشمند است با جواب به سوالات زیر در قالب مصاحبه ما (انجمن مردمی پاژین) را در فهم بیشتر مسایل مربوط به منابع طبیعی یاری رسانید.
پاژین:
نام دکتر غضنفری نامی آشنا برای بانه ای ها و یا حداقل برای فعالین زیست محیطی و افراد دانشگاهی در زمینه منابع طبیعی است. اما دوست داریم خودتان را یکبار دیگر معرفی کرده و به سابقه فعالیتهای علمی و تحقیقاتی خود را به طور کلی و بالاخص در بانه اشاره نمایید
د غضنفری:
سلام، هدایت غضنفری هستم. آذر ۱۳۴۷ در تهران به دنیا آمده و در سال ۱۳۶۶ از دبیرستان البرز دیپلمی گرفته و از بهمن همان سال دانشجوی جنگلداری دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران تلقی شدم. سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۳ کارشناس مسئول طرح جنگلداری خیرود- نوشهر بوده، سال¬های ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان. سال ۱۳۷۴ در مرکز سنجش از دور ایران هم کار می کردم و پایان نامه ی ارشد خود را در تعیین مرز و تیپ بندی جنگل های حوزه ی چوب و کاغذ مازندران به انجام رساندم که پروژهای بود در آن مرکز. از سال ۱۳۷۵ هم در مرکز تحقیقات منابع طبیعی و امور دام استان تهران مشغول به کار بوده و روزگاری را در البرز مرکزی گذراندم. البرز مرکزی زادگاه و زیستگاه آرمانی من است. شیرپلا، توچال، کلکچال، دارآباد، سیاهسنگ، پلنگچال، پالون گردون، سوتک آزادکوه و . . . دماوند. از سال ۱۳۷۶ هم دورهی دکترا را در دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران(کرج) آغاز کردم و به دلیل برخی تداخل¬ها از سال ۱۳۷۹ مرکز تحقیقات منابع طبیعی و امور دام استان تهران را ترک کرده و پس از نیمسال سرگردانی بین سازمان محیط زیست و چند گزینه ی دیگر به دانشگاه کردستان آمدم. بورس این دانشگاه شده و از همان ابتدا کلاس¬هایی هم برایم تعیین شد. از سال ۱۳۸۰ تهیه مقدمات پایان نامهی دکترا و اسکانی یک هفته در میان در روستای هواره¬خول. آشنایی با الگوهای رفتاری و دانش بومی این مردمان بزرگوار در چرخش نظام معیشتی خانوارها با اتکای بر سامان عرفی، سامانی که جنگل در آن بالاترین سهم را داشت. شاید مهمترین تحولی که در زندگی حرفهایم اتفاق افتاد این بود که با تقریبا یک سال و نیم زندگی نیمبند در روستای هوارهخول، دیگر جنگلبانی نبودم که از بالا به پایین و یا از منظر یک دانشآموخته جنگل به منابع جنگلی نگاه کنم.
پاژین :
دشمنان و عوامل نابودی جنگلهای زاگرس کدامند؟ در صورت امکان مهمترین آنها را لطفاً به ترتیب نام ببرید.
د غضنفری:
مهمترین دشمن از دشمنان جنگل¬ها انسان¬هایی هستند که خود را حاکم این جنگل¬ها میدانند. جنگل یک سیستم طبیعی است که بدون دخالت انسان در هر گوشه ای از این زیست سپهر که توان رویشگاهی آنرا داشته باشد شکل گرفته و قاعدتا تا زمانی که شرایط رویشگاهی تغییر چندانی نکند. درختان در این رویشگاه¬ها باقیمانده و در ترکیب با یکدیگر جنگل را شکل میدهند.
پاژین :
آیا آتشسوزی در در جنگلها پدیده ای طبیعی است یا اینکه انسان در آن نقش دارد؟
د غضنفری:
اگر انسان هم در جنگل نبود، درجنگل¬های نیم¬خشک( جنگل¬های مدیترانه¬ای و جنگل¬های زاگرس خودمان) هر از گاهی آتشی شکل می¬گرفته و این زادآوری شاخه زاد یا همان جست زنی و یا نمایهای از سازگاری درختان بلوط با آتش است.
پاژین :
درخت بلوطی که به صورت نیمه سوخته میشود، آیا دوباره رشد خواهد کرد؟
د غضنفری:
اگر تمام اندام هوایی یکی از درختان بلوط کاملا هم بسوزد؛ سال بعد جست¬هایی در کنار کنده نمایان خواهند شد. آنچه بقای این درختان را تهدید میکند تکرار این آتشسوزیهاست. تکراری که در حاشیهی زمینهای کشاورزی و در گردشگاه(سیرانگاه) بسیار بالاست.حاشیه ی زمینهای کشاورزی اغلب با هدف گسترده کردن کشاورزی و گردشگاه¬ها هم از بی توجهی گردشگران . . .
پاژین :
سرشاخه زنی به منظور تأمین علوفه زمستانی دامها را چگونه ارزیابی میکنید؟
د غضنفری:
اگر در چهارچوب همان نظم زمانی- مکانی دانش بومی مردمان این سرزمین صورت بگیرد هیچ مشکلی ندارد. الگویی است برای استفاده از جنگل. استفاده ای که می تواند مستمر و پایدار باشد.. فلسفه¬ی وجودی رشته ی جنگلداری، استفادهی درست از منابه جنگلی است. بر اساس قانون هم سازمان جنگلها و مراتع هم برای حفاظت، احیا، توسعه و بهرهبرداری از جنگلها شکل گرفته است و وظیفهی هر دانشاموختهی جنگداری این است که اگر مردمان این سرزمین در هر گوشهای از این جنگلها نیازی به برداشت محصولی از آن دارند با ارایه ی طرح جنگلداری بتواند یک نظم زمانی- مکانی را برپا نماید که در چهارچوب آن بتوان بدون تخریب جنگل از آن استفاده کرد. در نگاهی ساده جنگل هم یک گله از درختان است. همانطور که در یک گله گوسفند زایش شکل می گیرد در جنگل ها هم زادآوری است و به این ترتیب اگر تعداد درختان قطع شده از تعداد نهال های وارد شده کمتر باشد؛ جنگل باقی خواهد ماند. جنگل زنده است هم رشد دارد و هم زادآوری. الگویی هم که در گلازنی انجام می شود یک دانش بومی است که در آن با نگاهی بسیار دقیقتر از نگاه دانشگاهی، یک گلاجار به سه و یا چهار شان گلا تقسیم شده که این شان گلا ها شاید سطحی برابر نداشته باشند ولی باخه های تولیدی آنها تقریبا برابر است. گلازنی اگر درست و درمان(رک و پک) انجام شود هیچ اشکالی نداشته و الگویی است در استفاده از این سرمایه. به عبارتی اگر جنگل را به ریال هم تبدیل کنید؛ همانطور که در بانک به پس انداز شما سودی تعلق می گیرد؛ در جنگل هم با رویش این درختان، سرمایه ای که در آن زمین مستقر شده هر ساله سودی ارایه می کند که اگر برداشت ما از آن سرمایه ی طبیعی کمتر از رویش یا همان سود سالانه باشد؛ هرگز آن سرمایه از دست نخواهد رفت و می تواند ثابت باقی بماند. البته پیش شرط آن نظم است و نظم مهمترین گوهری است که در ایران عزیز بسیار نادر و نایاب است.
پاژین :
رابطه بین زندگی جانوران و جنگلهای بلوط چگونه است؟
پاژین :
همانطور که میدانید اکنون سرمایه داران شهری روی گله های دامها در روستاها سرمایه گذاری میکنند و برای سیرکردن دامها آنها را به چرا به کوهستانها و چراگاهها میفرستند و با پرداخت مبالغی منابع طبیعی را نیز راضی نگه داشته اند. چرای دامها چه تاثیری میتواند بر جنگلها داشته باشد؟
د غضنفری:
آنچه فرمودهاید را نمی دانستم. بسیار عجیب است که سرمایهداران شهری سرمایهی خود را با دامداری توسعه دهند! دامدارانی که سالهای سال و نسل اندر نسل با دامداری چرخهی زندگی خانوادهای را میچرخاندند؛ امروز اغلب به شهر آمده و به هر شکلی در این داستان تبادلات مرزی و پاساژهای بیشمار بانه نانی به کف می آورند. آنچه شما فرمودهاید نمایانگر این نکته است که نرخ سود سرمایه در دامداری بالاتر از تجارت پاساژی و قاچاقی و غیره است که باورکردنش بسیار سخت است. به هرحال اگر آنرا بپذیریم تا زمانی که از تعداد دام از توان تولید زمین بالاتر نرفته مشکلی نخواهد بود. به نظر می رسد که با یک نگاه کلی هر هکتار از جنگلهای بانه می توانند تامین کننده ی خوراک دو راس بز باشند. اگر از این باالاتر برود میتواند بحرانی تلقی شود. نکته ی دیگر اینکه تمام عرصههای منابع طبیعی شهرستان بانه دارای یک مالک عرفی است و هرگونه استفاده از آن باید با پذیرش مالک عرفی آن انجام شود. در برخی از موارد یک مالک عرفی که به دنبال تخریب جنگل و تبدیل آن به کشاورزیست، گلاجار خود را اجاره داده و هیچ مراقبتی از آن انجام نمی دهد تا آنکه سامان عرفی را اجاره کرده با دام مازاد بر ظرفیت و گلازنی نادرست و غیره جنگل را از بین ببرد. به این ترتیب اگر منابع طبیعی هم بخواهد قانونی را به اجرا در بیاورد این چوپان یا دامدار است که مورد جریمه قرار می گیرد و آن مالک با پنهان شدم پشت سر آن دوست، فامیل و . . . بدون جریمه به خواسته هایش می رسد و برادری را به عنوان ابزاری برای نابوده جنگل و تبدیل آن به باغ و غیره مورد استفاده قرار داده است.
پاژین :
آیا ریزگردها در خشکاندن درختان و نابودی جنگلها تاثیر دارد؟
د غضنفری:
دارند. در ایلام و فارس به اوج رسیده ولی هنوز از شاهو بالاتر نیامده است.
پاژین :
در پایان اگر نکته یا مطلبی در این زمینه به نظرتان میرسد که از قلم افتاده باشد را ذکر فرمایید.
د غضنفری:
تو قامت بلند تمنایی ای درخت
همواره خفته است در آغوشت آسمان بالایی ای درخت
دستت پر از ستاره و جانت پر از بهار زیبایی ای درخت
وقتی که باد ها در برگهای در هم تو لانه میکنند
وقتی که باد ها گیسوی سبز فام تو را شانه میکنند
غوغایی ای درخت .
وقتی که چنگ وحشی باران گشوده است
در بزم سرد آن خنیاگر غمین
خوش آوایی ای درخت
در زیر پای تو اینجا شب است
و شب زدگانی که چشمشان صبحی ندیده است
تو روز را کجا ؟ خورشید را کجا ؟
در دشت دیده غرق تمنایی ای درخت ؟
چون با هزار رشته تو با جان خاکیان پیوند میکنی
پروا مکن ز رعد
پروا مکن ز برق
که بر جایی ای درخت .
سر برکش ای رمیده که همچون امید
ما با مایی ای یگانه و تنهایی ای درخت . . . سیاوش کسرایی
قبلا از همکاری صمیمانه شما بینهایت سپاسگزاریم
انجمن پاژین بانه (پاراستنی ژینگه)