دلمان تنگ شده برای چند قطره باران !!
امروز پنج شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰ بارش مختصر باران در بانه اعلام شد . هیچگاه تا این اندازه برای دیدن باران ، جوی های پر از آب و رودخانه خروشان شهر دلم تنگ نشده بود . صبح زود بیدار شدم و به داخل شهر رفتم تا با دیدن مناظر زیبای بارانی شهرم شاد شوم ، چه زود ما انسانها به وقایع دور و برمان عادت می کنیم و انگار نه انگار چیزی رخ داده و شرایطی عوض شده ، نکاتی را یادم آمد که می خواهم شما هم بدانید و بخوانید .
۱- همیشه تصورمان این بود که باران همیشه هست و می بارد ، ولی با نباریدنش فهمیدیم که گاهی هم باران نمی بارد و این نعمت را گاهی نمی توان دید ، به زیبای اش عادت کرده بودیم و آه و فغان سر می دادیم که پیراهنمان خیس شده و می گفتیم : ای کاش نمی بارید !!! قدرش را ندانستیم و ….
۲- همیشه تصورمان این بود که آبهای چاه و رودهایمان ابدی اند ، ولی با خشک شدنشان متوجه شدیم که ذخایر آب درون زمین را برای خواسته های معقول و گاه نامعقولمان بیش از حد معمول استفاده کرده ایم . با خشک شدن چشمه ها ، رودها و قنات های قدیمی صدها ساله مان ، متوجه شدیم که دیگر آب کم شده و باید قدرش را بدانیم . یادم نرفته زمانی را که در اعتراض به خانمی که با شلنگ آب خاشاک جلو درب خانه اش را جارو می کرد ، گفتم ” آب نیست ” و او با لحنی حق به جانب و نگاهی عاقل اندر سفیه گفت : ” هی آقا این آب چاه خودمونه ، آب لوله کشی که نیست ” ، عجب !!! بهتر بود می گفت آب چاه خودمان ، از سفره آب زیرزمینی خودمان ، که از اجداممان به ارث رسیده و قرار است آن را برای جارو زدن چند برگ کوچه هدر دهم .!!
۳- همیشه تصورمان این بود که آب کم ارزش ترین بها را دارد و حتی برایش مثالها ساختیم و به کودکانمان هم انتقال دادیم و هی گفتیم :” این مثل آب بی ارزش است ” ، ولی امسال همین آب به ما فهماند که چقدر با ارزش و قیمتی است ، زمانی که آب خریدیم ، “بله فقط آب خالی !!! ” فهمیدیم ای دل غافل ، آب هم می تواند گرانبها باشد.
ناخودآگاه ترانه ” باران بارانه ” سنا برزنجه را زمزمه کردم و سعی کردم از این به بعد قدرش را بدانم !! بله آب را می گویم ” آب ” . شما هم با من همراه شوید / ناصر جعفری
این هم ترانه ” باران بارانه ” با صدای دلنشین “سنا برزنجه”
این هم متن آهنگ :
باران بارانه ، باران بارانه ، نم نم ته ر می کرد ، چاوه که م نه سرین ، له دین ده ر می کرد ، له دین ده ر می کرد ، له دین ده ر می کرد یار ، ئه مرو له رو روی ، ئه مرو له رو روی ، دله که ی ناشادم ، دوسی دوور وه لات که وتوته یادم که وتوته یادم ، که وتوته یادم یار ، بالاکه ت به رزه ، بالاکه ت به رزه ، وه ک چنار نیو چه م ، ره نگه که ت زه رده وه ک رنگه کی خوم ، لی ما ن بروانه با خه فه ت نه خوم یار ، باران بارانه ، باران بارانه ، نم نم ته ر می کرد ، چاوه که م نه سرین ، له دین ده ر می کرد ، له دین ده ر می کرد یار ، تالی له زولفت ، تالی له زولفت ، هات به ده س مه وه ، به ندی دل ناچی ، نه یدا ده س مه وه ، نه یدا ده س مه وه ، نه یدا ده س مه وه یار ، سی جار به و مانگه ی ، سی جار به و مانگه ی خه رمانه ی داوه ، هیشتا مه یلی توم به که س نه داوه ، به که س نه داوه ، به که س نه داوه یار ، باران بارانه ، باران بارانه ، نم نم ته ر می کرد ، چاوه که م نه سرین ، له دین ده ر می کرد ، له دین ده ر می کرد ، له دین ده ر می کرد یار ، باران بارانه ، باران بارانه ، نم نم ته ر می کرد ، چاوه که م نه سرین ، له دین ده ر می کرد ، له دین ده ر می کرد یار .