” زباله ای از زمین بردار تا برادرم زنده بماند” ( منیژه مصطفی زاده )
در حال رانندگی در جاده ای بودم و گرم بحث با مسافری که در مسیر گذشتن از روستایی سوارش کرده بودم، جوانی حدودا ۲۰ ساله بود که به شهر برای کار می آمد، به ناگاه حرفم را قطع کرد و گفت نگه دار آقا، بی درنگ پیاده شد و با چند قوطی خالی نوشابه [ادامه…]